☂ ميمونيم تا ابد ☂
پنجره ها کلافه اند از سنگینی ِ نگاه منتظرم اگر نمی آیی ، اینقدر پنجره ها را زجــــر ندهم ، چشم هایم به جهنم
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
لحظههای زیادی در تنهایی خودم درگیر بودم، فکر خود را مشغول کرده بودم به آدمها ،خیابانها، اتفاقها ... صدای نم نم باران، عجیب عجین شده بود با افکار پریشانم ... هنگام پیاده شدن از تاکسی به راننده گفتم 2 نفر هستیم! تا که بعد فهمیدم خودم هستم و فقط خودم و یک کوچولو تنهایی هام! لحظه لحظه زندگی پر است از تلخی، پر از مزه سرد چای ... پر از بیرنگی، نه شاید چند رنگی، نمیدانم این افکار از کجا میآید و به کجا میرود ... من واقع بین شدم، اما دنیای واقعی پر است از تلخی، سردی، بیگانگی ... بس است هر چه که دانستم، نادان بودن بهتر است ،دردش کم تر است ... خودم در خودم گم میشوم ، اگر گم نوشم مرا گم میکنند، درست است اینجا، درون خودم تاریک است، اما خیالم راحت است، خودم هستم و افکار خودم... مهلانوشت : فک کنم موفق شدم و نسبت بهش بی تفاوت شدم *:)
نظرات شما عزیزان:
طراح : صـ♥ـدفــ |